همگی، فراگیری، بنیادین، بنیادوری
فرهنگ واژههای سره
[ کُ لْ لی یَ ] (ع مص جعلی، اِمص) هر چیز که عمومیت داشته باشد و شامل همهٔ اجزاء بود. (ناظم الاطباء). کلیه. کل بودن. تمامیت. مقابل جزئیت. (فرهنگ فارسی معین): و سه دیگر قسم نه نورانی است و ن ...
لغتنامه دهخدا
[ کُ ئی یِ ] (اِخ) دهی از دهستان احمدی است که در بخش سعادت آباد شهرستان بندرعباس واقع است و ۲۲۶ تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۸).
[ هِ ] (اِخ) فیلسوف یونانی قرون پنجم و ششم پیش از مسیح. وی معروف به «فیلسوف گریان» است زیرا زندگانیش با تیرگی و افسردگی همراه بود. او از قدیمترین فیلسوفان ماوراءالطبیعة است. (از فرهنگ بیوگ ...
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.