[ کْلُ / کُ لُ ] (فرانسوی، اِ) یکی از عناصر و علامت اختصاری آن در شیمی «lC» است و در حرارت عادی بصورت گاز و به رنگ مایل به سبز و بوی آن قوی و خفه کننده است و آن را از الکترولیز کردن (تجزیه ...
لغتنامه دهخدا
[ کُ لَ ] (اِخ) دهی از دهستان حیات داود است که در بخش گناوهٔ شهرستان بوشهر واقع است و ۳۰۰ تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۷).
بخشی از کلر باقیمانده در آب یا فاضلاب پس از طی زمان تماس لازم که بهصورت ترکیب با آمونیاک یا سایر مشتقات کلر موجود باشد [مهندسی محیط زیست و انرژی] ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[ کْلُ / کُ لِ ] (فرانسوی، اِ) در اصطلاح پزشکی، وبا. (فرهنگ فارسی معین). و رجوع به وبا شود.
مایعی اتریشکل، فرار، اشتعالناپذیر، و سمّی که در پزشکی برای بیهوش کردن بیماران به کار میرود.
فرهنگ فارسی عمید
[ کْلُ / کُ لُ رُ فُ ] (فرانسوی، اِ) در اصطلاح علم شیمی و پزشکی، مایعی است بی رنگ و بیهوش کننده به فرمول ۳ICHC که از اثر استخلاف سه اتم ئیدروژن متان به وسیلهٔ سه اتم کلر بدست می آید. این ...
سبزینه
فرهنگ واژههای سره
روشنایی
فرایند کلرزنی با غلظت بالا در تصفیۀ آب [مهندسی محیط زیست و انرژی]
[ بَ / بِ لَ بَ / بِ ] (ترکی، اِ مرکب) رجوع به بیگلربیگی و مترادفات آن شود.
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.