[ کِ ] (ع اِ) فراهم آوردنگاه چیزی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). جایی که در آن فراهم آیند و جمع شوند. (از اقرب الموارد). جایی که مردم جمع شوند. (یادداشت مؤلف): {/Bأَ لَمْ نَجْعَلِ ...
لغتنامه دهخدا
[ اُمْ مِ کِ ] (ع اِ مرکب) زمین. (از المرصع).
[ مُ تَ کِ ف فا ] (ع ص، ا) جِ مستکفة. (اقرب الموارد). رجوع به مستکفة شود. || چشمها. بدان جهت که در کفف یعنی حفره ها و گوها می باشد. || شتران گردشده و جمع شده. (از منتهی الارب) (از اقر ...
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.