کشورخدایی

معنی

[ کِ شْ وَ خُ ] (حامص مرکب) سلطنت. حکومت. کشورداری. پادشاهی : سریرش باد در کشورگشایی وثیقت نامهٔ کشورخدایی.نظامی. بر آفاق کشورخدایی کنی جهان در جهان پادشایی کنی.نظامی.

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.