کشتیگر
معنی
[ کَ / کِ گَ ] (ص مرکب)
کشتی ساز. (ناظم الاطباء) (آنندراج):
چون از این کارها فارغ شدند کشتی گران
کشتیها می ساختند. (اسکندرنامه نسخهٔ
نفیسی). || ملاح. ناخدا. سفان
(دهار):
جهاندار سالی بمکران بماند
ز هر جای کشتی گران را
بخواند.فردوسی.