[ کُ رْ / کُ رِ ] (اِ) فدا بود یعنی بدلی که خود را یا دیگری را از بلا برهاند. (برهان) (آنندراج): چون نیاز آید سزاوار است داد جان من کریان این سالار باد.بوشکور.
لغتنامه دهخدا
[ لَ کَ ] (اِخ) دهی جزء دهستان سیاهکل بخش سیاهکل دیلمان شهرستان لاهیجان، واقع در سه هزارگزی شمال سیاهکل. جلگه. معتدل. مالاریائی دارای ۷۲۰ تن سکنه، شیعه، گیلکی و فارسی زبان. آب آن از رودخ ...
[ کَ کَ ] (اِخ) خاندانی دیلمی که نخست در طارم به فرمانروائی پرداختند و سپس به آذربایجان و اران و ارمنستان و زنجان و ابهر و سهرورد نیز دست یافتند و بیشتر دیلمستان در تصرف ایشان بود. نخستین ک ...
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.