معنی

[ کَ ] (اِ) بمعنی کراویه است که زیرهٔ رومی باشد و آن را نانخواه نیز گویند. (برهان) (آنندراج) (از ناظم الاطباء). قرنباد. (تذکرهٔ داود ضریر انطاکی). قُرُنفاد. کرویا. نِقدَه. ساسم. فُلَیفِله. (یادداشت مؤلف). زیرهٔ رومی. شاه زیره. (تحفهٔ حکیم مؤمن). از زیره درازتر و مایل به زردی و با حدت و تلخی است و گیاه بستانی او بقدر ذرعی و برگش مانند شبت و گلش سفید و بیخش شبیه به زردک و پختهٔ او مأکول است و بری او گلش سفید مایل به کبودی می باشد و در سایر صفات مانند بستانی است. (از تحفهٔ حکیم مؤمن). کَراویه. کَرویا. کراوی. گونه ای زیره که بنام زیرهٔ سیاه یا زیرهٔ سیاه کرمانی موسوم و دارای ریشه های متورم است. در افغانستان و بلوچستان به فراوانی می روید. از دانه هایش به منظور معطر کردن غذاها استفاده می کنند. قرنباد. زیرهٔ سیاه. زیرهٔ کرمان. باسلیقون. ازحمیون. فادرونی. کمون رومی. تقرد. تقده. قاروا. شاه زیره. تقر. قرنفاد. کمون فرنگی. کراویهٔ بری. کراویهٔ دشتی. تخم توخره قرطمانا. کراویهٔ رومی. کراویهٔ جبلی. (از فرهنگ فارسی معین). و رجوع به تحفهٔ حکیم مؤمن و تذکرهٔ داود ضریر انطاکی شود.

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.