کرانه گرفتن
معنی
[ کَ نَ / نِ گِ رِ تَ ] (مص
مرکب) اعتزال جستن. عزلت گزیدن.
(یادداشت مؤلف). کرانه کردن. کرانه
جستن :
چون دشمنان کرانه گرفتی ز دوستان
تا قول دوستان من اندر تو گشت راست.
فرخی.
زین جفته خوری کرانه گیرد
با جفت خود آشیانه گیرد.نظامی.
عاقل که می مغانه گیرد
از زحمت خود کرانه گیرد.نظامی.
رجوع به کرانه کردن و کرانه جستن شود.