معنی

[ کَ ] (اِ) خانه باشد و به عربی بیت خوانند. (برهان). خانه و آن را کت نیز گویند چه در پارسی تا با دال مبدل می شود. (آنندراج) (انجمن آرای ناصری): کدخدایی همه غم و هوس است کد رها کن ترا خدای بس است.سنائی. || ده. (غیاث اللغات). و رجوع به کدخدا و کدبانو و کدواده و کدیور و نظایر آن و کلمهٔ کت شود. || تخت. (آنندراج) (انجمن آرای ناصری). رجوع به کت شود. || بمعنی نخست و اول هم آمده است. (برهان). نخست و اول. (ناظم الاطباء). اما ظاهراً همان تخت است که به اشتباه نخست خوانده شده است.

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.