معنی

[ کَ تَ بَ ] (ع ص، اِ) کَتَبَة. جِ کاتب (فرهنگ فارسی معین). نویسندگان. کاتبان. منشیان. (ناظم الاطباء): اما طریقی که خواجهٔ فاضل ظهیرالدین کرجی داشت، کتبهٔ عجم از نسخ کتابت بر منوال او اگر خواهند قاصر آیند. (مرزبان نامه). و رجوع به کَتَبَة و کاتب شود.

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.