اسم: کایر (پسر) (مازندرانی) (تلفظ: kayer) (فارسی: کایر) (انگلیسی: kayer) معنی: همکاری و یاری
فرهنگ واژگان اسمها
(یِ) [ ع. کائن ] (اِفا.) موجود، موجود شونده.
فرهنگ فارسی معین
که این: نصیحت گوش کن کاین دُر بسی بِه / از آن گوهر که در گنجینه داری (حافظ: ۸۹۲).
فرهنگ فارسی عمید
[ کین ] (موصول +ضمیر / ص) کین. مخفف که این (که +این): همی گفت کاین رسم گهبذ نهاد از این دل بگردان که بس بد نهاد.ابوشکور. چنین گفت کاین پادشاهی مراست بر این بر شما پاک یزدان گواست.فردوسی. گ ...
لغتنامه دهخدا
سپهر، زمین و زمان، چرخ گردون، چرخ، جهان هستی
فرهنگ واژههای سره
[ یِ ] (ع ص، اِ) جِ کاین. کائنات. بودنی ها. موجودات. (یادداشت مؤلف): ای بخود مشغول گشته چون نبات چیست نزد تو خبر زین کاینات؟ ناصرخسرو. بنگر اندر لوح محفوظ ای پسر خطهاش از کاینات و فاسدات. ...
[ یِ نَ / نِ ] (اِ) امر کردن باشد به شخصی که، چشم از من مگردان و با من باش، و به این معنی کایینه با دو یاء حطی هم به نظر آمده است. (برهان). || چشم بود، گویند کاینه بدو دار، یعنی چشم از او ...
افسر یا کارمند نظامی یا انتظامی که آموزش حقوقی دیده است و درنتیجه برای اجرای تحقیقات و بررسی شکایات مراجعان واجد شرایط است [علوم نظامی]
واژههای مصوب فرهنگستان
(اِخ) نام یکی از اجداد مادری قتلق. صاحب حبیب السیر آرد: ... پدر قتلق سلطان بیگم امیرزاده علی بن امیرزاده اسکندر بود از قوم ایلچکدای که بشش واسطه بچنگیزخان میرسد و مادر قتلق سلطان بیگم بی ...
[ تَ ] (اِ) نام قدیمی دفاتر شاهی و دواوین قدیمی در دربار هخامنشی (مشتق از کلمهٔ بازیلیکوس یونانی MMM شاه) کتزیاس مورخ معروف یونانی هنگامی که در دربار شوش اقامت داشت، علاوه بر تحقیقاتی که ...
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.