[ تر. ] (اِ.)۱- ظرفی برای نگه داری یا حمل چیزی به شکل هندسی منظم با ته مسطح.۲- جعبه، به ویژه جعبة کوچک. ؛توی ~ هیچ عطاری پیدا نشدن بسیار عجیب و غیرمنتظره بودن.
فرهنگ فارسی معین
توبک، تبنگو
فرهنگ واژههای سره
(ترکی، اِ) تبنگو و حقه و صندوقچه. (ناظم الاطباء). ظرف فلزی دردار که در آن چیزها را محفوظ نگه میدارند. (فرهنگ نظام). قوتی. - قوطی سیگار؛ جعبه ای که در آن سیگار نهند. || واحد وزن در قدیم ...
لغتنامه دهخدا
← قوطی استوانهای [علوم و فنّاوری غذا]
واژههای مصوب فرهنگستان
قوطیای که بدنه و ته آن یکپارچه است، اما درِ آن جداست [علوم و فنّاوری غذا]
قوطی متشکل از سه قسمت در و بدنه و ته [علوم و فنّاوری غذا]
در شناورهای چوبی، مازهای بهشکل قوطی که با ورقهای مختلف میسازند و برای استحکامبخشی داخل قوطی را با مواردی پر میکنند [حملونقل دریایی] ...
← قوطیماهواره [مهندسی هوافضا]
[ ] (معرب، اِ) رمان است که به فارسی انار نامند. || زیتون الحبش. (فهرست مخزن الادویه).
[ ] (معرب، اِ) زیتون الحبش. (فهرست مخزن الادویه). رجوع به قوطینوس شود.
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.