(قَ وّ) [ ع. ] (ص.) دیوث، قلتبان.
فرهنگ فارسی معین
[ قَ دِ ] (ع اِ) طعن ها و شتم ها و سرزنش ها. (ناظم الاطباء). || (ص، اِ) جِ قادحة، مؤنث قادح. رجوع به قادحة و قادح شود.
لغتنامه دهخدا
[ قَ دِ ] (اِخ) جِ قادسیه است. در شعر شعرای کوفه بهمین صورت آمده است. رجوع به معجم البلدان شود.
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.