معنی

[ قُ ] (اِخ) محمدبن محمودبن حسین بن محمدبن حامد، مکنی به ابوعبداللََّه. از خطیبان و سخنوران بود و شعر خوب میگفت. ابوالفضل محمدبن ناصر سلامی قطعاتی از اشعار او را نوشته است. وی به سال ۴۶۹ هـ .ق. به بغداد آمد و به شهر خود برگشت. (انساب سمعانی). و در لباب الانساب آرد وی به سال ۵۰۹ به بغداد وارد شد. (لباب الانساب).

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.