معنی

[ شَ جَ / جِ ] (ص نسبی) از فوشنج. فوشنجی : خوشا قدح نبیذ فوشنجه هنگام صبوح و ساقیان رنجه. (منسوب به منوچهری). || (اِخ) فوشنج. پوشنج. (یادداشت مؤلف).

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.