معنی

[ عَ سَ دَ ] (مص مرکب) عسل ساختن. به عمل آوردن عسل. تولید عسل کردن : زنبور درشت بی مروت را گوی باری چو عسل نمیدهی نیش مزن.سعدی.

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.