[ عِ رِفْ فا / عُ رُفْ فا ] (ع اِ) جندب کلان و بزرگ مانند ملخ. و آن جز در گیاه «رمث» و «عنظوان» یافت نشود. و یا کرمکی است که در رمل و شنهای «عالج» یا «دهناء» موجود میباشد. (از اقرب الموار ...
لغتنامه دهخدا
[ عِ رِفْ فا ] (اِخ) نام صاحب آن راعی و چوپان که در حق صاحب خود چنین گفته است: کفانی عرفان لکری و کفیته کلوء النجوم و النعاس معانقه. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد).
[ عُ ] (اِخ) معلی بن عرفان. تبع تابعی است. (منتهی الارب).
اسم: عرفانه (دختر) (فارسی، عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: erfāne) (فارسی: عرفانه) (انگلیسی: erfane) معنی: منسوب به عرفان، ( عرفان، ه ( نسبت ) )، ( عربی ـ فارسی ) ( عرفان + ه ( نسبت ) )، منسوب ...
فرهنگ واژگان اسمها
اسم: امیرعرفان (پسر) (عربی) (تلفظ: a.-erfān) (فارسی: اميرعرفان) (انگلیسی: amir-erfan) معنی: خلیفه خداشناس، فرمانروای آگاه، امیر و پادشاه عارف، حاکمی که اهل شناختن حق تعالی است ...
اسم: علی عرفان (پسر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: a.-erfān) (فارسی: عليعرفان) (انگلیسی: ali-erfan) معنی: ترکیب دو اسم علی و عرفان ( شریف و معرفت )، از نام های مرکب، ( علی و عرفان ...
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.