عرفاص
معنی
[ عِ ] (ع اِ) تازیانه ای که بدان ادب
نمایند و سلطان عقاب نماید. (منتهی الارب).
سوط، که سلطان بوسیلهٔ آن مجازات کند. (از
اقرب الموارد). تازیانه. (دهار). || توک
پی دراز. (منتهی الارب) (آنندراج). || توک
پی که بدان سرهای چوب کجاوه بندند.
(منتهی الارب). خصله و دستهٔ موی که
سرهای چوبهای هودج را بدان بندند. (از
اقرب الموارد). ج، عَرافیص. (منتهی الارب)
(اقرب الموارد).