عراده
معنی
[ عَ رْ را دَ ] (ع اِ) نوعی از آلات جنگ
و قلعه گیری است و آن آلتی باشد کوچکتر از
منجنیق که بدان سنگ بر سر خصم اندازند.
(غیاث اللغات). و آن را حصارگشای نیز
گویند:
نترسد ز عراده و منجنیق
نگهبان نباید ورا جاثلیق.فردوسی.
ز عراده و منجنیق و ز گرد
زمین نیلگون شد هوا لاجورد.فردوسی.
به هر گوشه عراده برساختند
همه ریگ رخشنده انداختند.اسدی.
و منجنیقها و عراده ها بساخت. (تاریخ بخارا
ص ۸۴).
نه عراده بر گرد او ره شناس
نه از گردش منجنیقش هراس.نظامی.
|| گردونه. گردون. گردون دوچرخه. گردون
بارکشی. (ناظم الاطباء).