معنی

[ عَ دَ نَ / نِ ] (اِ مرکب) جهان نیستی. عالم قبل از وجود. || عالم بعد از وجود: خلوت خود ساز عدم خانه را بازگذار این ده ویرانه را. نظامی. هستی او تا به عدم خانه بود نقش وجود از همه بیگانه بود. امیرخسرو (از آنندراج).

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.