۱. (ریاضی) کلمهای که شماره را بیان میکند. ۲. شماره؛ تعداد. ۳. [عامیانه، مجاز] کسی که بتوان به او توجه یا اعتنا کرد؛ فرد مهم: تو پیش او عددی نیستی. = عدد صحیح: (ریاضی) عدد اص ...
فرهنگ فارسی عمید
تعداد ذراتی که در حالت کوانتومی معینی قرار دارند [فیزیک]
واژههای مصوب فرهنگستان
شمار الکترونِ داده یا الکترونِ گرفتۀ یک اتم در هنگام تولید کاتیون یا آنیون [خوردگی]
← توفند [علوم جَوّ]
عددی ترتیبی که مقدم بلافصل نداشته باشد [ریاضی]
هر عددی که ریشۀ یک چندجملهای با ضرایب گویا باشد [ریاضی]
مقدار پتاسیم هیدروکسید لازم برای خنثی کردن اسید موجود در یک گرم نفت برحسب میلیگرم [شیمی]
شاخصی برای تعیین فعالیت آلفاآمیلازی آرد غلات|||متـ . عدد آمیلازی [علوم و فنّاوری غذا]
← ابهام [مهندسی نقشهبرداری]
ریشۀ یک چندجملهای با ضرایب صحیح که جملۀ پیشروِ آن برابر 1 باشد [ریاضی]
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.