کاش: تعبیر چیست؟ یار سفرکرده میرسد / ای کاج هرچه زودتر از در درآمدی (حافظ: ۸۷۶).
فرهنگ فارسی عمید
(ق) کاچ. کاش. کاشکی. افسوس. لیت. (برهان). یا لیت. (اوبهی). افسوس کردن در کارها: ای کاج که بر من اوفتادی خاکی که مرا به باد دادی.نظامی. کاج بیرون نیامدی سلطان تا ندیدی گدای بازارش.سعدی. آ ...
لغتنامه دهخدا
(اِخ) دهی از دهستان بخش رزن شهرستان همدان، واقع در ۱۵هزارگزی جنوب خاوری رزن و ۳هزارگزی خاور قروه. جلگه. سردسیر. مالاریائی، سکنه ۱۴۵۰ تن. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات، انگور. حبوبات، صیف ...
[ جِ دَرْ ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) نوعی کاج که میوه های مخروطی آن درازتر از میوه های معمولی است. (از گیاه شناسی حسین گل گلاب ص ۳۰۱).
[ جِ شِ ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) کاج منسوب به کاشف السلطنه. رجوع به کاج شود.
[ خوا / خا ] (حامص مرکب) سیلی خواری : بدان تا کاج خواری پیشه گیرد چو شاگردان پذیرد زخم استاد.سوزنی.
(اِخ) دهی جزء دهستان تاررود بخش حومهٔ شهرستان دماوند، واقع در پانزده هزارگزی جنوب باختر دماوند و شش هزارگزی جنوب راه شوسهٔ تهران به دماوند. در جلگهٔ معتدل و سکنهٔ آن ۲۴۸ تن و زبان آنان فا ...
[ ] (اِخ) قریه ای است در ناحیهٔ رودبار تهران که در اطراف آن معادن زغال سنگ و آهن موجود است. (جغرافیای سیاسی کیهان ص ۳۵۴ و جغرافیای اقتصادی ص ۳۹ و ۲۳۰).
[ جَ ] (اِخ) ابواحمد محمدبن جعفربن محمدبن عصمة کاجری. وی از اباسهل هارون بن احمدالاسترابادی و اباجعفر محمدبن عبداللََّه الفقیه الهندوانی و ابالفوارس احمدبن محمد جمعةالنسفی و دیگران حدیث ش ...
[ جَ ری ی ] (اِخ) ابومحمد عبدالرحمن بن لیث بن نصربن یوسف بن ابراهیم بن ثابت. وی از پدر خود محمدبن ابی طالب بن زکریا و عبدالمؤمن بن خلق که هر دو نسفی هستند روایت دارد و ابوجعفر عبدالملک ابن ...
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.