معنی

[ شَمْ بَ دَ / دِ ] (اِ) شنبلید. عطر گلها یا گیاههای معطر و خوشبو. (ناظم الاطباء): شنبلیده و کسن و سبدز در همهٔ رساتیق نه درهم. (تاریخ قم ص ۱۱۲). شنبلیده و کسن و سبدز در همهٔ رستاقها بهر جریبی ۹ درهم و دانگی. (تاریخ قم ص ۱۱۹). رجوع به شنبلید شود.

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.