[ اِ مِ شَ رْ ] (اِخ) رجوع به ابراهیم دربندی شود.
لغتنامه دهخدا
[ عَ یِ شِ رْ ] (اِخ) ابن ابراهیم بن محمد زهری شروانی نقشبندی حنفی. ملقب به اکمل الدین. وی صوفی بود و در سال ۱۱۱۸ هـ . ق. در مدینه درگذشت. او راست: ۱- اقصی المطالب. ۲- جامع المناسک. ۳- خل ...
[ عَ اَ بَ رِ شَ رْ ] (اِخ) ابن محمود نجفی شروانی شماخی. وی عالم در لغت و نحو و صرف و منطق، و ساکن حیدرآباد بود و در حدود سال ۱۳۱۸ هـ . ق. درگذشت. او راست: ۱ -التأییدات الغیبیة فی دفع الش ...
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.