معنی

[ سَ کِ شْ وَ ] (اِ مرکب) رئیس کشور. شاه. پادشاه : روح الامین به چرخ ندا کرده کای فلک بگسل ز خیمهٔ همه سرکشوران طناب. مختاری.

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.