سایه برفکندن

معنی

[ یَ / یِ بَ فَ /فِ کَ دَ ] (مص مرکب) عنایت کردن. تفقد کردن. التفات نمودن : تو همایی و من خستهٔ بیچاره گدا پادشاهی کنم ار سایه بمن برفکنی. سعدی (طیبات). رجوع به سایه برافکندن شود.

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.