معنی

[ ] (اِخ) رود عظیمی است که آن را رود سامجن خوانند و امروز رود شرغ میخوانند و بعضی مردم حرام کام خوانند. (تاریخ بخارای نرشخی ص ۱۶). و پیوسته بیکند نیستانهاست و آبگیرهای عظیم و آن را پارگین فراخ گویند و قراکول نیز خوانند و از مردمان معتبر شنیدم که مقدار بیست فرسنگ در بیست فرسنگ است و اندر کتاب مسالک و ممالک آورده است که آن را بحیره سامجن خوانند و فضل آب بخارا هم آنجا جمع آید و اندر آنجا جانوران آبی باشند و در جملهٔ خراسان آن مقدار مرغ و ماهی بحاصل نیاید که از آنجا بحاصل آید. (تاریخ بخارای نرشخی ص ۲۲). و رجوع به احوال و اشعار رودکی سعید نفیسی ص ۱۰۰ و ۱۰۶ شود.

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.