زیرجامه
معنی
[ مَ / مِ ] (اِ مرکب) شلوار. تنبان.
شلوار زیرین. ازار. سروال. (یادداشت بخط
مرحوم دهخدا). ازار. (آنندراج). زیرشلواری.
شلواری کوتاه یا بلند که در زیر شلوار
معمولی پوشند. (فرهنگ عامیانهٔ جمال زاده).
ازار و پای جامه. (غیاث). جامه ای که از کمر
تا قدم را می پوشاند. (ناظم الاطباء). جامهٔ
نازکی که زیر شلوار پوشند. زیرشلواری.
(فرهنگ فارسی معین):
گه به لنگوته اش کنند بدل
گه بود زیرجامه در قصار.
نظام قاری (دیوان البسه).