[ زو زَ ] (ص نسبی) منسوب به زوزن باشد. (برهان) (آنندراج) (انجمن آرا) (انساب سمعانی) (ناظم الاطباء). منسوب به زوزن. از مردم زوزن. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به زوزن و مادهٔ بعد شود.
لغتنامه دهخدا
[ زو زَ ] (اِخ) ابومحمد عبدالکافی. او راست: حماسة الظرفا. عوفی آرد: و شهید را شعر تازیست... و در کتاب «حماسة الظرفا» که ابومحمد عبدالکافی زوزنی تألیف کرده است این سه بیت از منشآت او آورده ...
[ عِ دِ زو زَ ] (اِخ) از شعرای قرن هشتم هـ . ق. رجوع به عمادالدین زوزنی شود.
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.