[ زَ هَ ] (ع مص) چرب شدن دست. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || ریم گرفتن. || بوی بد گرفتن باد. (منتهی الارب) (آنندراج): زهمت یدی؛ چرب گردید دست من و بوی بد گ ...
لغتنامه دهخدا
[ زَ هِ ] (ع ص) فربه بسیارپیه. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد). سمین بسیارپیه. (ناظم الاطباء). || آنکه در او بقیهٔ پیه باشد. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد). آنکه در ...
[ زَ مَ ] (ع ص) پست بالای گرداندام. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
[ زَ مَ لَ ] (ع مص) توبرتو نهادن رخت را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
دولت درماندهای که بهکلی قدرت خود را از دست داده است [علوم سیاسی و روابط بینالملل]
واژههای مصوب فرهنگستان
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.