زهراء
معنی
[ زَ ] (ع ص، اِ) گاو مادهٔ دشتی.
(آنندراج) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از
اقرب الموارد). || زن درخشان روی.
(منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد).
زن سپیدروی. || ابر سپید در آخر روز.
(منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء).
|| مؤنث ازهر یعنی سپید و نیکو و روشن.
ج، زُهْر. (منتهی الارب) (اقرب الموارد).
زهرا. مؤنث ازهر. درخشنده. درخشنده روی.
سپیدروی. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به
زهرا شود. || (اِخ) یکی از دو سورهٔ بقره و
آل عمران به جهت کثرت احکام شرعی و
اسماء الهی که دارند. و تثنیهٔ آن زهراوان. (از
منتهی الارب) (از ناظم الاطباء).