زهرآلوده

معنی

[ زَ دَ / دِ ] (ن مف مرکب) زهرآلود. (فرهنگ فارسی معین): گوشت زهرآلود دانایان خورم در هر زمان تلختر باشم و گر شویی به آب کوثرم. خاقانی. رجوع به مادهٔ قبل و زهر و دیگر ترکیبهای آن شود.

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.