رفاهت
معنی
[ رَ هَ ] (ع اِمص) رفاهة. فراخی
عیش. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب). فراخی
زندگانی. (دهار). رغد. خصب. رفاهیت.
(یادداشت مؤلف). رجوع به رفاهیة شود.
|| تن آسانی. (آنندراج) (غیاث اللغات)
(یادداشت مؤلف). || ارزانی. (منتهی
الارب) (ناظم الاطباء).