معنی

[ رِ ] (ع اِ) جِ رَفغ. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (از آنندراج). رجوع به رفغ شود. || (اِمص) وسعت عیش. (یادداشت مؤلف): مدت سی سال در رفاغ حال و فراغ بال خوارزمشاهی کرد. (تاریخ جهانگشای جوینی).

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.