[ رُ عَ ] (ع مص) رَفاعَة. رِفَاعة. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به رَفاعَة شود.
لغتنامه دهخدا
[ رِ عَ ] (ع اِ) رُفاعَة. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). رجوع به رُفاعَة در معنی اسمی شود. || بلندی حسب و نسب. (ناظم الاطباء).
[ رِ عَ ] (اِخ) یا رفاعةبن عبدالوارث، از پیشوایان اصحاب دعوت باطنیه در دوران حکومت فاطمی بود. وی در حدود سال ۴۱۰ هـ . ق. درگذشت. (از اعلام زرکلی چ جدید ج ۳).
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.