معنی

[ رُ صَ ] (ع اِ) یا رُخُصَة. نوبت شرب آب. ج، رُخَص، رخصات. (ناظم الاطباء). نوبت آب. (از اقرب الموارد). || (اِمص) آسانی و فراخی در کاری. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج). سهولت. (از کشاف اصطلاحات الفنون). فراخی در کار. (دهار). یسر و سهولت. (تعریفات جرجانی). || تخفیف. گفته شود: برای تو در این کار رخصتی است و خداوند دوست دارد عمل شود به رخصتهایش همان گونه که عمل می شود به واجباتش. (از اقرب الموارد). در اصطلاح شرع آنچه مباح شود بعلت عذری در مقابل دلیل محرم مانند افطار روزهٔ ماه رمضان برای مسافر و جز آن. (از تعریفات جرجانی). در اصطلاح اصولیان مقابل عزیمت است و در تفسیر آن خلاف است. بعضی گویند عزیمت امور ملزمه باشد از احکام خمسه و رخصت وسعت در تکلیف باشد و مکلف تواند از آن گریزد و گفته اند اباحت باشد و باز گفته شده است مشروعاتی است که از جهت عذر و مشقتی مقرر شده است. (از فرهنگ علوم تألیف سجادی): از اینکه گفتم معما و تأویل نیست به هیچ مذهب از مذاهب که استعمال رخصت می کند در مثل چنین حالی. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص ۳۱۸). سبحان اللََّه فراخ چون چه چون رخصتهای بوحنیفه.سنایی. قدم بر جادهٔ شریعت و استقامت امر و نهی می باید نهاد و عمل به عزیمت و سنت می باید کرد و از رخصت و بدعت دور می باید بود. (انیس الطالبین ص ۱۹). و رجوع به کشاف اصطلاحات الفنون ج ۱ ص ۶۱۷ و الموافقات ص ۳۰۱ شود.

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.