رجل‌الحمام

معنی

[ رِ لُلْ حَ ] (ع اِ مرکب) انقلیاتانیست. حالوما. حمیرا. خس الحمار. شنگار. شنجار. قالقس. کحلا. (یادداشت مرحوم دهخدا). شنگار. (الفاظ الادویة ص ۱۳۱). شنجار. (تذکرهٔ داود ضریر انطاکی ص ۱۷۱).

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.