معنی

[ مَ / مِ ] (اِ مرکب) راهنامج. سفرنامه و نقشه ای که شخص مسافر و سیاح از حرکت و سیر خود برمیدارد. (ناظم الاطباء). راهنامج معرب آن است . (منتهی الارب). کتاب ملاحان برای گم نکردن راه در دریا. (یادداشت مؤلف). راهنامج. رهنامج. رهنامه. کتاب راهنمای ناخدایان در دریا برای شناختن طرق بحری و بنادر و مانند آن. (یادداشت مؤلف). رجوع به راهنامج و رهنامه شود.

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.