[ ذُلْ فَ ] (اِخ) ذوالفقارصاحبِ فقرات است و فقره هر یکی از مهره های پشت است که ستون فقرات از آن مرکب است و گفته اند که چون بر پشت ذوالفقار خراشهای پست و هموار بود ازینرو او را ذوالفقار گف ...
لغتنامه دهخدا
[ ذُلْ فِ ] (اِخ) نام محلی بحدود شرقی ایران و نقطهٔ سرحدّی میان ایران و افغان و روس. بشمال غربی پساکوه.
اسم: ذوالفقار (پسر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: zolfeqār) (فارسی: ذوالفقار) (انگلیسی: zolfeghar) معنی: شمشیر، در اصل نام شمشیر حضرت علی ( ع )، در لغت به معنی صاحب فقرات، و فقره هر یک از م ...
فرهنگ واژگان اسمها
[ ذُلْ فِ نِ نَ / نِ ] (اِخ) یکی از امرای سپاه احمدخان ابدالی افغان. رجوع به ص ۳۲۰ حواشی و توضیحات مجمل التواریخ ابوالحسن بن محمدامین گلستانه چ مدرس رضوی شود.
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.