معنی

(مص مرکب مرخم، اِمص مرکب) تأخیر. تعویق: مماطله، مَطْل؛ دیرداشت وام. (منتهی الارب).

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.