دیدار نمودن

معنی

[ نُ / نِ / نَ دَ ] (مص مرکب) ملاقات کردن. دیدن. یکدیگر را دیدن. (یادداشت مؤلف). || چهره نمودن. روی نمودن. چهره و رخسار و روی نشان دادن : دیدار مینمایی و پرهیز میکنی بازار خویش و آتش ما تیز میکنی.سعدی.

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.