نشان، کابین
فرهنگ واژههای سره
۱. آلت فلزی یا لاستیکی که روی آن اسم شخص یا بنگاهی را نقش کرده و روی کاغذ و پاکت یا زیر نامهها و قراردادها به جای امضا میزنند. ۲. [قدیمی] کیسۀ سربسته: ( فرستاده را ...
فرهنگ فارسی عمید
[ مَ ] (ع مص) کابین کردن و کابین دادن زن را. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). کاوین کردن. (تاج المصادر بیهقی) (المصادر زوزنی). || زیرک و رسا گردیدن و استادی کردن در آن. (از منتهی الار ...
لغتنامه دهخدا
[ مَ ] (ع اِ) کابین. (دهار). کابین و آن نقد و جنسی باشد که در وقت نکاح بر ذمهٔ مرد مقرر کنند. (از برهان) (از غیاث) (از آنندراج). صداق، و آن مال یا نفقه ای است که انتفاع از آن شرعاً جایز باشد ...
[ مُ ] (اِ) هرچیز گرد کروی شکل. مخفف مهره : دو مهر است با من که چون آفتاب بتابد شب تیره چون بیند آب.فردوسی.
[ مُ هَ ] (ع اِ) جِ مُهْرة. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). رجوع به مُهْرة شود.
[ مِ ] (اِخ) دهی است از بخش داورزن شهرستان سبزوار. با ۱۱۰۹ تن سکنه. محصول آن پنبه و زیره است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج ۹).
اسم: مهر آفاق (دختر) (فارسی) (تلفظ: m.-āfāq) (فارسی: مهرآفاق) (انگلیسی: mehr-afagh) معنی: ترکیب دو اسم مهر و آفاق ( مهربانی و عالم )، ( مهر= مهربانی و محبت، آفاق = گیتی، جهان، زمانه، روزگار ...
فرهنگ واژگان اسمها
اسم: مهر انوش (دختر) (فارسی) (تلفظ: mehrānuš) (فارسی: مهرانوش) (انگلیسی: mehranush) معنی: محبت جاویدان، محبت جاوید، مهر و محبت جاویدان
اسم: مهر آیه (دختر) (فارسی، عربی) (طبیعت، مذهبی و قرآنی، کهکشانی) (تلفظ: m.-āye) (فارسی: مهرآیه) (انگلیسی: mehr-aye) معنی: ترکیب دو اسم مهر و آیه ( خورشید و نشانه )، ( مهر = مهربانی و محبت، ...
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.