دشمنی‌جوی

معنی

[ دُ مَ ] (نف مرکب) دشمنی جوینده. جویندهٔ دشمنی. خصومت خواه. طالب عداوت : بدل دشمنی جوی و بد خواه ماست کز اهریمنی تخمهٔ اژدهاست.اسدی.

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.