درمانده کردن

معنی

[ دَ دَ / دِ کَ دَ ] (مص مرکب) مانده کردن. عاجز کردن. ناتوان ساختن. إعضال. إعیاء. (از منتهی الارب ).

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.