دامدیده
معنی
[ دَ / دِ ] (ن مف مرکب) به دام
افتاده و خلاص یافته. که یکبار در دام گرفتار
و سپس رها شده باشد و از آن بکنایه مجرب
و باتجربه و کسی که از چیزی یا جایی یکبار
آسیبی دیده و دگر بار احتراز از آن کس یا
چیز لازم بیند اراده شود:
نشاید شد پی مرغ پریده
نه دنبال شکار دامدیده.نظامی.
چون رفت گوزن دامدیده
زان بقعه روان شد آرمیده.نظامی.