معنی

(اِخ) داراب پسر ارفحشد یکی از حکام جزء در سیستان و بقول نویسندهٔ مجمل التواریخ و القصص یکی از پادشاهان عجم بوده است. رجوع به مجمل التواریخ و القصص بتصحیح مرحوم بهار ص ۵۲۰ شود.

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.