[ خوَ / خُ ] (اِخ) دهی است از دهستان مرکزی بخش صفی آباد شهرستان سبزوار، واقع در ۱۵هزارگزی شمال صفی آباد سر راه شوسهٔ عمومی صفی آباد به بام. این دهکده کوهستانی و معتدل است. آب آن از قنات و ...
لغتنامه دهخدا
[ خوَ / خُ ] (اِخ) دهی است از دهستان اربعهٔ پایین بخش مرکزی شهرستان فیروزآباد، واقع در ۴۵هزارگزی جنوب باختری فیروزآباد کنار راه عمومی اهرم به فراشبند. این دهکده کوهستانی و گرمسیر با ۱۴۳ ت ...
[ خوَ / خُ ] (اِخ) دهی است از دهستان قره قویون بخش حومهٔ شهرستان ماکو، واقع در ۱۶هزاروپانصدگزی جنوب خاوری ماکو و هفت هزارگزی باختر شوسهٔ خوی به ماکو. این دهکده کوهستانی و با آب و هوای معت ...
(خُ بِ) (اِمر.)۱- سوراخی که در بندی که بر جوی بستهاند ایجاد شود و آب اندک اندک از آن خارج شود.۲- جوی کوچکی که برای زراعت از نهر جدا کنند.
فرهنگ فارسی معین
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.