معنی

[ خَ لْ وَ رَ / رُو ] (نف مرکب) ریاضت کش. درویش. آنکه طالب خلوت است عبادت را: جز او هر که را دیدم از خسروان ندیدم در او جای خلوت روان.نظامی.

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.