(خُ) (مص مر)۱- خفتن. خفت و خیز: همخوابی با کسی، جماع.۲- آهستگی، مدارا.۳- اضطراب، بی قراری.
فرهنگ فارسی معین
۱. سبک شدن؛ سبکی؛ خواری. ۲. سبکی در عقل یا کار. ۳. [قدیمی] سبک و کموزن بودن.
فرهنگ فارسی عمید
= خفتن * خفتوخیز: [قدیمی] ۱. خفتن و برخاستن. ۲. جماع.
[ خُ ] (مص مرخم، اِ مص مرخم) عمل خفتن. (یادداشت بخط مؤلف) (ناظم الاطباء): ز دیوان اگر نام او کرده پاک خورش خار و خفتش ابر تیره خاک. فردوسی. - خفت و خیز؛ عمل خوابیدن و بلند شدن. (یادداشت ...
لغتنامه دهخدا
خفتی پرکاربرد برای بستن طناب یا بافه به میله یا حلقه یا چشمی بویه [حملونقل دریایی]
واژههای مصوب فرهنگستان
خفتی برای بستن میانۀ یک طناب به طناب دیگر یا تیر یا حلقه [حملونقل دریایی]
نیمخفتی که از یک بار زیر و رو بردن دو سر یک طناب یا دو طناب متفاوت حاصل میشود [حملونقل دریایی]
[ خِ کَ دَ ] (مص مرکب) کمین کردن. پنهان و مترصد شکاری نشستن، چنانکه یوز و گربه و غیره. (یادداشت بخط مؤلف).
[ خِ فْ فَ کَ / کِ دَ ] (مص مرکب) خواری کشیدن. منت کشیدن. (یادداشت بخط مؤلف).
[ خِ فْ فَ کَ / کِ ] (نف مرکب) خواری کش. - خفت کش منت کش؛ کلمات شماتت گونه ای است که بچه ها در وقت قهر کردن بهم می گویند.
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.