خطاکار
معنی
[ خَ ] (ص مرکب) اشتباه کننده.
سهوکننده. || گنه کار. بزهکار. عاصی.
(ناظم الاطباء). خاطی. مجرم. (یادداشت بخط
مؤلف):
بگفت ای نگون بخت بدبخت زن
خطاکار ناپاک ناپاک تن.
؟ (قصص الانبیاء جویری ص ۷۷).
من با تو چو نیستم خطاکار
خود را بخطا کنم گرفتار.نظامی.